هفته 33
سلام پسر گلم
عزیز دلم
عسل مامان
نفس تنم
امروز دقیقا 32 هفته و 4 روزه که توی شکم مامانی
پسرم نمیدونی چه حس قشنگیه تو رو داشتن . وقتی تو با لگدت منو بیدار میکنی و با اون دستهای مخملی کوچولوت منو نوازش میکنی . آخ که قربون خدا برم من که این احساس لطیف مادری رو به منم نصیب کرد
تو دیگه هر روز بزرگتر و بزرگتر میشی و من از خدا میخوام که سالم و بی عیب و نقص باشی تا نشانی از زیبایی و عظمت خدا پا به این دنیا بذاره . وقتی تکونت کم میشه غصه میاد سراغ من میشینم باهات درد دل میکنم . میترسم که خدایی نکرده بلایی سرت اومده باشه دعا میکنم به درگاه خدا تا از طرف تو یه تکونی بیاد و من دلم آروم بگیره
دیروزم تکون نخوردی و خیلی غصه خوردم و بابایی دلداریم میداد که هیچی نیس ولی امروز که تکونت منو بیدار کرد هزار بار گفتم خدایا شکرت که چقدر مهربونی .
نمیدونی که چقدر دلم بی قراره که تو رو بدنیا بیارم و همه وجودتو بوسه بارون بکنم .
بهم قول بده که این 5 هفته رو هم تحمل کنی میدونم که جات خیلی تنگه و برات سخته ولی باشه به خاطر مامان
تا به سلامتی بدنیا بیایی
دوستت دارم عزیز دلم
بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس