واکسن 4 ماهگی
دیروز 12 آذر 1391 وقتی روزها رو با سلامتی طی کردی و 4 ماه از برگ های زندگیت رو ورق زدی و هر روز نسبت به دیروز بزرگ تر شدی و تو دل برو تر و هر روز یک سری چیزهای جدید یادگرفتی و انجام دادی مثلا کم کم غلت زدن رو شروع کردی. با دستات یه چیزهایی رو گرفتی حتی موهای منو کشیدی دیگه نشون دادی که برا خودت آقایی شدی ما هم لازم دونستیم که ببریمت بهداشت و واکسنتو بزنیم .مثل سری قبل یعنی واکسن 2 ماهگی بابا امیر نبود سر کار بود . من و بابایی و مامانی اقدس یا همون عزیز رفتیم و واکسنتو دادیم خانمو زد و این سری یه واکسن بود و از یه پات زدن واکسن سه گانه خوب مسلمه که بازم گریه کردی ولی نه زیاد آخه داره بزرگ شدنتو نشون میدی چون تو قوی هستی.قربونت برم من .قطره رو...